Iranian Alliance, Iranian, History, Land, and
|
|
--(( تـاريـخ ))--
ايــن درس مکــررعبـرت
درتهــران کتـاب کـم حجـم وبا اهميـتی بنـام سقـوط اصفهـان بـه روايــت کـروسينسـکی بابـازنويسـی دکترجـواد طباطبائـی منتشـرشـده که موضوع آن سـقوط اصفهـان وفـروپاشـی شاهنشـاهی صفـويـان اسـت.
کتـاب حيـرت انگيـزی اسـت نـه بخاطـراطلاعـاتی که درآن هسـت ؛ طبعـا" پـس ازحـدود سيصـدسـال اطـلاع تازه ای دربـاره سقوط حکومـت صفـويـان نميـتوان يـافـت؛ کتـاب حيـرت انگيـزاسـت بخاطـرقـدرت مشاهـده وقـدرت تحليـلی کـه درآن است. ايـن تحليـل رايک عضـو وزارت خارجـه واهل سياست بـدسـت نميـدهد؛ بلکـه يـک مبلـغ گمنـام مسيـحی بنـام کروسينسـکی کـه در زمـان حملـه محمـود افغـان دراصفهـان ميـزيسـته؛ نوشـته اسـت.
نشــان ميـدهـد يـک راهـب درنـگاه بمسائـل ايـران تاچـه انـدازه توانـائی تـا ژرفـا رفتـن را داشـته اسـت ودرعيـن مهربـانی نسـبت به شـاهی که اورا از نـزديک ميشـناخته؛ چنـان توصيفـی ازاوبـدست ميـدهد؛ که هنـوزازتوانائی ما خـارج اســت.
اوهـم بـاشـاه صفـوی وهـم بـامحمودافغـان نـزديک بـوده ونشست وبرخاست داشـته اسـت. بـاوجـودايـن همنشيـنی ها؛ هيـــــچ سـبب آن نشـده که درداوريـها دچـار اشـتباه ويـاحـب وبغـض بشـود. جالبتـرايـن است که ايـن کتاب نـود صفحـه ای نشان ميـدهد تنهـاهميـن راهب لهسـتانی مقيـم اصفهـان نيسـت که صاحـب چنيـن ديـد ژرف وتوانـائی تحليل سياسـی واجتماعـی اسـت؛ بلکـه ديـگر فرانسـويـان زمان اونيـزدسـت کمـی ازاو نــدارنـد.
کروسينسـکی لهسـتانی گـزارش خودراهمـان زمان که اشـرف افغـان هنـوزدر اصفهـان بـود؛ بـه پـاريـس فرسـتاده اسـت. ايـن گزارش نظـرسـرپـرسـت فرقـه عيسـويـان راجلـب کـرده؛ وآنـرادراختيـار راهـب ديـگری بنام (( آنتوان دو سـرسـو)) گـذاشـته اســت.
ايـن راهب بنـام پـدر ((دو سـرسو)) کـه مـردی اديـب وعلاقمنـد بتـاريخ بوده برمبنــای ايـن گـزارش وازطـرق گوناگـون ازجملـه سفرنامـه های اروپائيان دربـاره شـاه سلطـان حسـين چنيـن ميـنويســد:
«او مـردی خـوب وانســان بــود. امـا ايــن خــوبـی کـه کسـی را بـه ســزای اعمـال نميـرسـانـد؛ بـه همـه چيـز آســيــب ميــرســانـد. ســود ايـن نـوع خــوبـی بيشــترنصيـب بـدکـاران ميشــود کـه بـه مجــازات اعمــال خــلاف خـود نمـی رســند؛ تـامـردمـان درسـت کار کـه اميــد بـه اجــرای عـدالـت ازآنــان ســلب ميشــود. او در حـق کسـی بـدی روا نميـداشـت وبديـن سـان درحق همـه بـدی ميکرد.»
**************
دقـت ايـن گزارشـگردرکشف تناقض دروجـودآدمی بيحساب است.ولی بيش ازآن ايـن هوشيـاری دراونمايـان است که ميـدانـد خصوصيـات پادشاه وياحاکم خوب ازخصوصيـات آدم معمـولی خـوب جـداسـت.
ازآنچـه که درباره شاه سلطان حسيـن گفتـه؛ بـآسانی ميتوان نتيـجه گرفت که اگر اوصـفات وفضيلتهائی داشـت؛ از سـنخ فضيلتهائی بود که برازنده عامه مردم است واوفـاقـدهرفضيلتـی بـودکـه شـاه بـآنهانيـازدارد.
پـدرراهـب (( دو سرسـو)) براسـاس نوشته کروسينسکی به فضيلتهای شاه عباس ميـپردازد وآن فضيلتهـا را با عنـوان فضايل پادشـاه خوب؛ باخصوصيـات شـاه سلطـان حسـين بعنـوان پادشـاه بـد؛ مقايسـه ميکنـد تـاروشن گردانـد کـه چگـونـه شاهنشاهـی با عظمـت صفـوی دچـارانحطـاط شـد و فروپـاشيـد.
از جملـه دربـاره خـواجه سرايـان دربـارميـگويد که درزمـان شاه عبـاس؛ وظيفـه مهم آنان محافظت ازتخـت خواب شـاه بود؛ نه پاسـداری ازتخت شاهی.
درحاليـکه دردوره شـاه سلطـان حسيـن همين خواجه سرايـان؛ بجای حفاظـت تخـت خـواب؛ بـه حفاظـت تخـت شـاه پرداختـه بودنـد.
پـدر ((دو سرسـو)) درتحليـل خودمينويسـد: «در زمان شـاه عباس مجازات اعمال خـلاف بـزرگـان اعـدام بـود. و در مـورد عـامه مردم جريـمه مالـی. زيـرا جريـمه مالـی درمـورد بـزرگان به سـبب توانـگری آنـان؛ کارسـاز نيسـت.
در حاليـکه مجـازات اعـدام نيـزدرمـوردعامـه مـردم کار سـاز نميتواند باشـد.
امــا....
تصـور نا درسـتی ازرحـم وشـفقت کـه خواجـه ســرايان به شـاه سلـطان حسـين تلقيـن ميـکردنـد؛ مـوجـب ميشـدکـه او دسـتورهای عقـلائی شـاه عبـاس رابـه فرامـوشـی بسـپارد و مصـادره امـوال راجـانشيـن اعـدام؛ و مجازاتهــای مالـی را؛ جانشيـن مجازاتهــای بـدنی کنـد کـه برای وزيران سـودمنـد ميـتوانـست باشـد. يعنـی خواجـه سرايان کاری کرده بودند که بزرگان درمقابـل خلافهای خودفقـط جريـمه ميشدند؛ کـه برايشـان مهم نبـود. چـراکه پـول بانـدازه کافی داشتنـد.
برعـکس عامـه مـردم درمقابـل خلافهـای خوداعـدام ميشـدندکـه؛ بـازهـم تاثيـرگـذارنبود. چـراکه جريـمه مالـی برای آنـها تاثيـرگـذارتربـود.
دکترطباطبائی همـه اين اطلاعات راازقـول کروسينسکی ودو سرسو وديـگران درايـن کتاب کوچـک می آورد تاروشـن کنـد که چگونـه ايران درعصرشاهـان صفـوی دچـارانحطـاط شـد. ومشخصات اين انحطاط چيسـت. مثالهـائی ازقـول کروسينسـکی مياوردکه هنـوزپـس ازسيصـدسـال دل هـر ايـرانی راکبـاب ميکنـد. ازقـول کروسينسـکی مينويســد:
«زمانـی کـه اصفهـان درمحاصـره افغان هـا بـود؛ دوطايفـه مهـم لرهـاوبلوچها درچنـدفرسـنگی پايتخـت زنـدگی ميکردنـد. آنـان مردمانـی بسيـارشـجاع وجنگجـوبودند؛ کـه هرکدام ازايـن دوقوم ميـتوانست به تنهائی بيست هـزار مرد جنگـی بـه ميـدان ببـرد؛ کـه برای شکسـت افغان هـا کافـی بود. زيرا افغانهـا هشـت وياده هـزارمردجنـگی بيشـتر نداشـتند. اماهريـک ازآن دوقـوم؛ ازبيـم آنـکه مبـاداپـس ازشکسـت افغانهـا؛ اوضـاع به دسـت طايفـه رقيـب بيفتد؛ متحـد نمی شـدند تـادشـمن را ازخـاک وطـن براننـد. اما بدتـر ازآن؛ اينکه آنها حتـی به اتحـاد بايکـديـگر نيازی نـداشـتند؛ زيـراهرکدام ميتوانست بيست هزار مـردجنگی به ميـدان بفرسـتد؛ که بـرای شکسـت دادن افاغنـه کافـی بـود .
امـاايـن کارراهـم نميکردنـد زيـرادربيـن خودآنهـانيـزچنـددستـگی وجود داشــت وهرجمعـی برای خـود رئيـس وبزرگـی داشـت وهيـچ فرقـه ای نميخواسـت پس ازشکسـت افغان هـا رئيس فرقـه رقيـب؛ به مقام ومنصب برسد.»
حقيقتــا" آدم نميـدانـد سـرش رابه کـدام ديـواربزنـد. خانـه آتـش گرفته اســت؛ کسـی به فکـرخامـوش کـردن آتـش نيسـت. همـه درفکـرآننــد کـه اگـرچيـزی ازخـانه مانـد؛ مبـادا نصيـب بـرادر ديـگرشـود. همـانـا بهتــرکـه تمـام بســوزد.
آيــا ايـن خصـوصيـات فقـط بـه تـاريـخ مـاتعلـق دارد؟
|
|
|
|