200 Years of History

 
Iranian Alliance, Iranian, History, Land, and




Iranian Alliance
پيمان ايرانيان


200 Years of History
ايران در 200 سال گذشته

Did you know?
آيا ميدانيد


Political Comments
گزارش های سياسی


Capitulation
کاپيتولاسيون


Islam & Iran


Before And After 1979
پيش وپس از 1979


Music
پيوند با موزيک


Contact Us
تماس با ما


Other Links
پيوند های ديگر















Some portions of this
Site require Adobe Acrobat®


 

---((اصـلاحـات ارضــی: ))---

 خـدمــت يـا خيـانــت!؟

آيـابرنـامه اصـلاحات ارضـی؛ شـوم وويـرانگربود وآمريـکائيان

آنـرا بـه شـاه ديکتـه کــرده بـودنـد ؟

 چهـل سـال پس ازاجرای برنامه اصلاحات ارضی هنـوزاين سـئوال اختلاف برانگيز مـوضـوع مباحثـات روشنفکری وحتی مجادلات محفلـی است که اصلاحات ارضـی آيـا خـدمت بـود؛ يـاخيـانت.؟

 دکتـرعليمحمـدايزدی وزيـرکشاورزی درکابينه مهندس مهدی بازرگان ازجمله کسانيست که اصلاحات ارضی رامايه فسـاد وتيره بختـی ميداننـد وبراين باورند که شـاه؛ با اجرای اين برنامه آمريـکائی پايه های نظم اقتصادی وروابط اجتماعی رادرايران متزلزل ساخت.

 دراين زمينه مهنـدس منوچهـر خلخالی معاون پيشيـن وزارت کشاورزی ومجری نخستين مرحلـه اصلاحات ارضی درآذربايجان با دفـاع ازايـن برنامه؛ جنبـه های مثبت آنـرا در نوشتاری که پی می آيد برشـمرده اسـت. 

 «مطالعه مقاله آقای دکترايزدی درمجله ره آورد چاپ لوس آنجلس برای من که متجــاوزاز چهـل سال از عمر خـود را در خدمت کشاورزی گذرانده ام؛ شگفت انگيز است. درمـواردی ضـدونقيـض ودرمجموع اظهارنظری احساسی ديدم که ازنظرتحقيقی؛ بی پايـه وتهی از مـدارک مـوثق واستدلال علمـی ومنطقی است. تصورميـرودآقای دکترايزدی تحت تاثير شايـعات وبدگـوئی گروهی ازمالکيـن که حکومت وقدرت اشرافی وظالمانه خودرا بـه کشاورزان که رعيـت را مايملـک خودميـدانسـتند؛ قـرارگرفتـه اند. متاسفـانه اين قبيل شايعـات؛ عليـرغم شـاخ وبـرگ واشاعه گسـترده و سريعی  که پيداميکند؛ درخيـلی از مـوارد باحقيـقت وواقعيـت منافـات فـراوان دارد.

 1- درمـوردديکتـه آمريـکا – آقای دکترايزدی درشماره59 ره آورد با استناد به نظريات آقای دکترکاظم علمداری مرقوم داشته اند ((برنامه اصلاحات ارضی درسالهای1950توسط دولت آمريکابه رژيم ايرا ن ديکته شده است)) سوابق تاريـخی اصلاحات ارضی درايران خيلی بيشتر وقديمی ترازسال1950است. قدمت نطريه نادرست بودن روابط مالک ورعيـت وعلاقه به دگرگونی آن درايران به نيم قـرن قبـل ازدهـه 1950 يعنی به سالهای انقلاب مشروطيت ميرسد. در دهه سالهای1900 بعداز برقراری حکومت مشروطه درايران لغونظام بهره برداری ارباب ورعيتی در جرايد مطرح ميشـد. برخی ازروشنفکران ونويسندگان وشعرامقالات واشعاری دراينمورد می سرودنـد ازجمله ملک الشعرای بهار ابياتی  دراين زمينه تنظيم نموده بودکه چون موردعلاقه همگان بـود؛ آنـرابصورت تصنيـف درآورد که باآهنگ خاصی درصفحات گرامافون آن زمان نواختـه ميشـد. يکی ازابيـات تصنيـف بهاربه شـرح ذيـل بود.

 جــور مـالـک ظـلم اربـاب؛    زارع ازغـم گشـته بـی تـاب

 روزنامه های آن زمان به خصوص در روزنامه داريـا دراينمورد بحث زياد ميشد. شاهـد زنـده آن رد اعتبارنامه زنده يـاد دکترحسن ارسنجانی است که ازمعتقدين اجرای برنامه اصلاحات ارضی بـود. درمصاحبه 28 مرداد ماه 1340  که در صفحه 73 نشريه اطلاعـات و روابط عمومی اسفندماه وزارت کشاورزی چاپ شده است؛ مرحوم دکترارسنجانی ميگويد: "مـن وقتـی14يا15 سال پيـش موقـع طـرح اعتبـارنامه خود؛ اين طـرح اصلاحات ارضی رابـمجلس دادم؛ هيـچ يـادم نمـيرود مثل اينکه زلـزله شـد. همه به سروصدا افتـادند. مـن تعجب کـردم مـگرچه کفری گفتـم. پس از آنکه خوب مباحثه ومذاکـره کـردند؛ اعتبـارنامه مـن رد شـد."

 ملاحظـه ميفرمائيـد؛ درآن تاريـخ نه ديکتـه آمريکابود؛ نـه زورشـاه. بلکه فقــط نهضـت ملت وفـرياد مليـونها ده نشـين بود. ولی هيـچکس صدای اين محروميـن رانمی شـنيد. متاسفـانه هرموقـع که يک نهضـت ملی خود جوش؛ به نفع جامعه وکشور پيـداميشـود؛ شايـع ميکننـد انگشـت آمريـکا ويابقول همين آقای دکترايزدی؛ ديکتـه آمـريکاسـت. (ايشان انگشت رابه ديکته تبديل کرده اند وافکارمترقی ايرانيان راناديـده گرفتــه انـد).

 درسال1312(يعنی سالهای قبل ازجنگ بين الملل دوم وپيدايش نفوذ آمريکا درخاورميانه) اصلاحات ارضی به نام تقسيم اراضی درخالصات دولتی سيستان وبعضی استانهای ديگر انـجام گرفت. متاسفانه درآن زمان شرکتهای تعاون روستائی وبانک کشاورزی باقدرت مالی لازم وسايرسازمانهای دولتی ديگر؛ برای حمايت وراهنمائی وبرنامه ريزی درسطح روسـتاها وجودنـداشت تااين برنامه راتکميل نمايـد وبه همين جهت پی آمدی بـرای افزايش توليد و رفاه اقتصادی زارعين نداشت. ولی رعيت اين قبيل زمينها آزاد وراحت شدند.

 روز22 اسـفندماه1340مرحـوم ارسـنجانی ازشـاه فقيـد دعـوت کردتابه مراغـه تشـريف بيـاورند و اسـنادمالکيت اوليـن فرمانبردارها (رعايا) راکه درمراغه مالـک شـده اند؛ اعطا فرمايـند. مراسـم اسناد مالکيت در ده ورجوی؛ نزديک مراغه انجام شد. درايـن مراسـم نمايندگان سفارتخانه ها ومخبريـن جرايد داخل وخارج مملکت ورجال و اعضای شورای اصلاحات ارضی واستاندار؛ روسای ادارات وفرماندهان ارتش وغيره حضـورداشـتند. پس ازآنکه شاه درجايگاه توزيع اسناد مالکيت دهقانان قرارگرفــتند زنـده ياد دکترارسنجانی بيانات خود را بايـن شرح شروع کردند ((امروزيکی ازروزهای بـزرگ ايران است. چيزی است که هميشـه آرزوی اعليحضرت بوده وامروزاين آرزو بصـورت انجام يافتـه ای جلوه گـرميشـود. تمام اصلاح طلبان ايران آرزوداشتند که روزی رفـورم ارضـی واصلاحات اجتماعی دراين مملکت شروع بشـود. برای اينکه گره گشائی کارهای مملکت ازنظراقتصادی واجتماعی؛ تثبيت وضع اقتصادی ايران است کـه ازبيـن رفتن رژيـم ارباب ورعيـتی وبوجودآمدن طبقه متوسط درمملکت اسـت ايـن کارخوشبختـانه ازامـروزشـروع خواهـدشـد)).

 اعطـای اوراق مالکيــت دهقانان بوسيـله شاه فقيـدشـروع گرديـد. چون دهقانان زبـان فارسـی نميدانسـتند؛ بنده تا آخـر مراسـم ومراجعت شـاه ازمحوطه؛ مکالمات شـاه فقيـدوهمچنيـن دهقانان راترجمـه ميکردم. شـاه ازيک دهقان پرسيدند حالا چـه احساسـی ميکنيـد؟ دهقان جواب داد "احساس ميکنم آزادشـده ام". دهقان ديگرجواب داد "مثـل ايـنکه امـروز به دنيـا آمده ام".

 بعـدازخاتمه اعطای اوراق مالکيـت دهقانان؛ شـاه فقيـد سخنـرانی فرمودنـد. چنـد جملـه ازبيانات ايشان را بطور اختصار نقل مــــيکنـم: "کسـانيکه مراميشـناسند واحتمالا" کتابـم راکه بعنوان ماموريت برای وطنم نوشته ام؛ خوانـده انـد. ميداننـد که مـن درچنيـن روزی خوشوقـت هستم. ازسالهای پيش که طفـل بودم ودرس ميخـواندم؛ يـادم ميايـد که پيش خود باخـدای خود رازونيارداشتم کـه اگردرايـن سرزميـن من صاحب تصميـم باشم اوليـن چيزی که در همان عالم طفوليـت بنظرم ميرسيـد؛ اين بودکه بهتريـن کاراين است موقعيـکه من صاحـب تصميـم باشـم؛ سـه سـال افـراد رعيـت رامثلا "ازبهره مالکانه معاف بـدارم که ايـنها بتواننـد بـرای خودشـان خانـه بسازنـد؛ يـا گاو وگـوسـفند و يا چيـزهـای ديـگری بخـرند. اميـدوارم هميـن نمونه ای که درمراغه می بيـنيم بايـن خوبی وبـايـن سهولـت پيـش رفته است؛ هميـن نمونه را مادر سايـرنقاط مملکت ايران انشاءالله هرچه زودتر حـل شـده وتمام شـده ببيـنيم."

 يـادآوری مينمايدکه تنهامعدودی ازمالکين درمخالفت بااجرای قانون اصلاحات ارضی وشايعه سازی شرکت داشتند. اکثر مالکين بامامورين اصلاحات ارضی بااحترام رفتـار ميکـردند. (بنـده هيـچ مالکی رابانـدازه جناب آقای دکترايـزدی ناراحت وعصبانی ومخالـف نـديدم. قطعا" جواب خواهندداد که من برای آينده کشورناراحت هستم).

 2- حرمـت مالکيـت- آقای دکتـرايـزدی درمقالات خودشان درموردتجاوزبحريم مالکيـت اشخاص باستناد نظريات دانشمندان چنين مرقوم ميدارند: "اگـردولت به هر اسـمی بتواندمالکيـت افرادجامعه را متزلزل کندواموالشان را از کفشان به درآوردفرق نميـکند که خود دراختيارگيـرد. مثـل روسيـه. يـابديـگران بدهـد؛ مثـل شــاه واصلاحـات ارضـی. و يـاهمچون جمهوری اسلامی به بنيـادهای جورواجورمثـل بنيـادمستضعفان ويابنيـادشهيـد بسپـارد.؟ دراهميـت و احترام حرمت مالکيت شک وشبهه ای نيسـت. انسان بطورطبيعی وذاتی علاقمنـد بمالکيت وحفظ ونگهداری اموال خودميباشـد. ولی دريک جامعه مدنی کـه درآن رعايـت قانون وحقـوق مردم ميشـود؛ امکان داردکه بمنظورايجاد و يا گسترش رفـاه عام؛ ملک های خاصـی راازطريـق قانون خريداری نمايند". ايشـان اين نکته را ناديـده ميگيـرند که اصلاحـات ارضـی طبـق يک قانـون اجراشـده اسـت و مالـک شخصـا" بـرای انجـام تشريـفات انتقـال خود در محضـر رسمی حاضرشده واسـنادلازم راامضـاکرده وقيمـت ملک خـودرادريافـت داشـته اسـت. بسـيار مايـه تاسـف اسـت که ايشـان ايـن معامله رابامصـادره امـوال اشخاص بوسيـله روسيه شـوروی ويامصـادره اموال اشخـاص بوسيلـه جمهوری اسلامی کـه مالـک قيمـت زميـن راهم دريـافت نميـکند؛ مشـابه تصـورميکننـد.

 درمـوردقيمـت املاکـی که بااجـرای اصـلاحات ارضـی به مالک پرداخت شده برای استحضارخوانندگان محترم (به خصـوص آقای دکتريـزدی) عيـن ماده13قانون اصلاحات ارضـی نقـل ميشـود:

"سـازمان اصلاحات ارضی پس ازتعيـن املاک موردتقسيـم؛ بهـای تعيين شـده را بمالکيـن ذينفـع به نشانی هائيکـه در اظهارنامه ذکرشـده اطلاع ميدهد. نسخـه ای ازتصميم خودرابوسيله روزنامه های محلی الصاق درنقاطی که لازم است؛ نشرميدهد. مالکيـن مزبورچنانکه اعتراضـی نسبت به املاک موردتقسيـم وياقيمت داشته باشند ميـتواننـد حـداکثـر تا ده روزازتـاريـخ آگهی اعتراض خودرابه ادارات کشاورزی محـل تسليـم نمايـند. اعتراضـات واصلـه بوسيله وزارت کشاورزی بامستنـدات قيـمت گذاری به کميسـيونی مرکب ازنخست وزيرو وزرای کشاورزی؛ دادگسـتری دارائـی وسـه نفرازکارشـناسان کشاورزی که برای هرمنطقه بوسيله هيئت وزيران تعيين خواهنـد شـد؛ برای رسـيدگی ارجاع وکميسـيون باحضـورنماينـده معترض رسيـدگی شـده وبا اکثريـت؛ رای قاطـع صـادر خواهد شـد. در صورتيکه نماينـده معتـرضيـن درموعـدمقـرربرای رسـيدگی حاضرنشود؛ کميسيـون درغيـاب او رسـيدگـی و رای قطعـی صـادرخواهـدشـد."

 بـاوجـودايـن قانـون منصفانـه که باحضـورنمايندگان مالکيـن تدويـن شــده اسـت؛ آقـای دکتـرايـزدی اجرای قانون اصـلاحات ارضـی رامصادره ميدانند.

چـراآقای دکتـرا يـزدی ازحرمت املاکی که درمسيـرخيابانهای شهرها ويادرمسير جاده سـازی واتوبـان ها وقطـارراه آهـن ويا ايـجاد يا تـوسـعه فـرودگـاههـا وبـزرگ راه هاوهـرگونـه تسهيلات اياب وذهـاب سخـن نميـگويـند؟.

 3- کمبـود غـذائـی- آقای دکتـرا يـزدی مرقـوم ميدارد ((ازبيـن بردن حرمت  مالکيـت موجـب رشـد منفـی کشـاورزی و کمبود موادغـذائی وتورم روزافزون رشـد بيـکاری وفقـروتوسـعه کليـه مفاسـد اسـت)).

 بـه نظـرميرسـد آقای دکتـرنـامه شـادروان مهنـدس روحانـی آخرين وزيـر کشـاورزی رژيـم سابـق راکه اززنـدان به مرحوم مهندس بازرگان نخست وزير نوشـت؛ مطالعـه نکرده اند. مرحوم بازرگان دريک مصاحبه گفته بود ((بـا اجـرای قانون اصلاحات ارضی؛ کشاورزی راازبيـن بردنـد.)) مرحـوم روحانـی درنامه مذکـورباذکـرآمار و ارقـام مسـتدل؛ ثـابـت کرده است نه فقـط کشاورزی ازبين نرفتـه؛ بلکـه بطورچشمگيـرتوليـد افـزايـش پيـدانموده و در تائيـد اين استدلال آمـار افـزايش توليـدات درسـال1356رابشـرح زيـرنقـل نموده اسـت:  

  • توليــد گنـدم بعـدازاجرای قانـون اصلاحات ارضی210درصـدافزايش داشت.
  • توليـد چغنـدرقنـدبعـدازاجرای قانون اصلاحات ارضی171 درصدافزايش داشت.
  • پنبــه بعـدازاجرای قانون اصلاحات ارضی190 درصـد افـزايش داشـت.
  • استفاده از تراکتـوربعـدازاجـرای قانـون اصلاحات ارضـی300 درصـدافـزايش داشت.

 درمـوقـع وصول اين نامه به وزارت کشاورزی؛ آقای دکترايزدی وزيرکشاورزی بودنـد. قاعـد تا" نامـه مرحوم روحانی به وزارت کشاورزی ارجاع شده اسـت و حتمـا" ايشـان اين نامـه رامطالعـه فرموده اند. نميدانـم چرا در ايـنمورد آقای دکتر ايـزدی سـکوت کرده اند. ايـن نامه محرمانه نيست؛ حالا هم ميتواننـدازوزارت کشـاورزی دريافـت دارنـد. بنـده هـم فتـوکپی ايـن نامه رادارم.

 4- دردفـاع ازآزادی- آقـای دکتـرايـزدی مرقوم ميفرمايند ((مخالفت مـن بـا اصـلاحات ارضـی شـاه درواقـع دفاع ازآزادی افـراداسـت.))

 بمـوجـب نامـه مرحوم مهندس روحانـی به مرحوم مهندس بازرگان؛ جمعيـت ايـران قبل ازاجرای قانون اصلاحات ارضی 24 مليون نفربـود. ازاين24مليون نفر 7 مليـون نفـرشهرنشيـن و17مليـون نفـرده نشيـن(يعنی فرمان بردار) بودند؛ بنظـرميرسـد جناب آقـای دکترايـزدی درمـورد7مليـون نفرشهرنشيـن دفاع از آزادی ميـفرمايـند؛ ولـی از آزادی 17 مليـون نفر ده نشيـن (که آزادی زندگی را آرزو داشـتند) مـوردنظرومطـرح نيسـت. ايـن17مليـون ده نشيـن محـروم وزحمتکـش به نـام رعيـت فقط درپــی ابتدائـی تريـن آزادی بودنـد. همه ميـدانندايـن رعايـا دربدتـرين محيط خفقان کـه ديکتاتـوری مالکيـن بوجودآورده بود؛ بانهايـت عسـرت؛ ترس؛ نااميد از آينده و با در آمـد ناچيـز بخور و نميـر زندگی ميکردند. مثـلا" درموردتقسـيم سهم محصول؛ رعيـت معادل يـک گـاو سهم داشـت. جـای شگفتی است که جناب آقای دکتـر ايـزدی دردفـاع ازسيسـتم ارباب ورعيـتی اصلاحـات ارضی راکه متضمــن آزادی رعيـت واعاده حيثيـت انسانـی اوسـت؛ تخطئـه مينمايـند.

 آقـای دکتـرايـزدی مرقـوم ميـدارد: "عـده ای ازمالکيـن مخصوصـا" در مناطقی که خانخانـی هنـوزرايـج بـود؛ ظلم ميـکردند و حقوقشـان راميبردنـد. ولی تعداد مالکيـن ظالـم درسطـح مملکت نسبت به کل مملکت بسيارکم بود.! آيـا اگر چنـد نفر از اهالـی يک شـهرعربـده  وبدمسـتی وچاقوکشی وحتی مرتـکب قتل وجنايــت شـونـد؛ مجـوزی به دسـت ميـدهد که دلسـوزان ومصلحيـن جامعه دستـور دهنـد کليـه درختـان انگـور منطقـه راازريشـه درآورنـد؟  آيـا راه اجتمــاعی برطـرف کـردن مفاسـدايـن چنيـن اســت؟ "

 ازسخنـان آقای دکترايـزدی چنيـن استنباط ميشـود ايشان اصولا" روستاهای مناطق کشـوررانديـده اند. و يالااقـل مطالعه نکرده اندوازنظام بهره برداری ارباب ورعيت (قـرون وسطی) سـابق کامـلا" بی اطـلاع هسـتند. همانطورکـه ايشـان دربالااشـاره کردند؛ تصـورميکنندمتجاوزواجحاف کننده نسبت به رعيـت درسابـق چنـدنفرمحـدودبـود. ولی متاسفانه توجه ندارندتجاوزواجحاف بموجـب عـرف وسـنت هرمنطقـه متفاوت بود. آيـا آقای دکترايزدی اطلاع دارند در يـک منطقـه وقتيکه عـروس رابه خانـه دامـاد ميبـرند؛ بايـد فاميـل عروس ودامـاد پـول تشـک رابه اربـاب بپـردازند؛ بعـد اربـاب اجازه بدهـدعـروس رابه خانـه دامـادببـرنـد؟ ويـا... ........که ازگفتـن آن شـرم دارم؟

 بـرای آقای دکـترمنطقـه ديـگری رامتذکـرميشـوم. دريک منطقه آذربايجــان زميـن زيربنـای ساختمان رعايـا متعلـق به اربـاب بود. چـون سقـف اطاقهـا راهـم ارباب ميـداد؛ هرموقعـی که ارباب ويامباشـروياکـدخداازرعيت ناراضـی بـودند؛ عيـن چوبهـای ارباب راازرعيـت مطالبـه ميکردنـد.اگررعيـت عيـن چوبـها را نميـداد؛ بـرای برداشـت چوبهـاسـقف راخراب ميکردنـدورعيت ناچار ميشـدازآن ده فـرارکنـد.

 آقـای دکترايزدی اگردرمثـال عربده جـو؛ فرضـی شما اشاره به يک يـا چنـد عربـده جـو ميفرمائيـد؛ متاسـفانه در سيسـتم ارباب رعيتـی مملکت مااکثريـت مالکيـن متجـاوز بودند.

 آقـای دکترميفرمايــند کـه اگـربه چنـد نفرظلـم ميشـد؛ چرابه دادگـاه مراجعـه نميکـردند؟ ايـن نظـرنيـزتصـوری غيرعملی بـود.زيـراشـاکی؛ 17مليــون رعيـت بيسـوادوبـدون امکانات بودنـد؛ درمقـابل هـزاران نفر افـراد متجاوز متنفذ و دارای امـکانات؛ که تعـويض اسـتانداروفرمانداروقاضـی برايشـان به سـادگی انـجام ميـگرفـت.

 رعيـت هميشـه مـوردتجـاوزمباشـروکـدخداهـم بـود. مالکيـن فقط درموقـع بـرداشت محصول به امـلاک خودميرفتند. در يـک منطقه مراغه طبق آماربرداری از 250 نفـرمالـک؛ 240 نفـر در شهـرها زندگـی ميکردند و از ايـن 240 نفـر مالـک؛ 160 نفـربـازرگان ويـانمايـنده مجلـس ويـاکارمندبودنـد. وعـده ای ازآنهانيـز درخـارج ازکشـورزنـدگی ميکردنـد. درايـنموردزنده يـاد ارسنجانی درمصاحبه 28بهمن ماه1341که درصفحات 71 و72 اطلاعات وروابط عمومی وزارت کشاورزی چـاپ شـده است؛ ميـگويـد: "ايـن آقـايـان راديـدم که مريـض هـم هسـتند. ياقنـد؛ دارنـد ويا اوره  و يا قلبشان خـوب نيسـت. ولـی هميـن آقايـان ازسـرشـب درکازيـنوها تاپنـج صبــح بـازی ميکننـد. بعضـی از ايـن آقـايـان که آدمهای محتـرم هم هسـتند؛ خودشان چنـديـن مرتبـه بمـن گفتنـد؛ مـابـه ايـران بيـائيـم چه کنيـم؟ يک گاو شيرده داريــم شيـرميـدهـد بـرای مـا..... مالکيـن خيلـی ازنقـاط ايـران باتمـام قـوا ازايـن کـه در ده آنـان مـدرسـه بـاز شـود؛ مخالفـت ميـکردنـد.!!  [1]

 بـنظرميرسـدکه تنفـرشـخص آقای دکـترايـزدی ازبـرنامه اصلاحات ارضـی درحـدی اسـت که تمـام کمبـودهاونارسـائيهای اقتصادی کشوررا که به ساليـان درازقبـل ازاجـرای قانون برميـگردد؛ همـگی رامـربوط به اصلاحات ارضـی دانسـته وبا ام الفسـاد ناميـدن ايـن قـانون بـه شـاه فقيـد ناسـزاميـگوينــد؛ وايـرادميـگيـرند و عمـلا" از نظـام بهره بـرداری قـرون وسطائی قبل از1340 ايـران دفـاع؛ وآنـرا تائيـدمينمايـند. اين ايرادات درحـدی غيـر واقع وغيرمنطقی اسـت کـه؛ مثـلا" زلـزلـه بوئيـن زهـرا وقـزويـن آن سـالهارا نيـزناشـی ازاجـرای برنـامـه مترقـی اصـلاحات ارضـی مـی نامنـد.

 آقـای دکتـرايـزدی درمقالـه خودنوشـته اند تمـام فسـاد اجتماعی امروزايـران ريشـه اقتصـاد دارد؛ چون اقتصاد کشـور بيمار است. فساداجتماعی به حداکثررسيـده اسـت. ((  ايـنهـا ثمـره شـجره خبيـثه ای است کـه شـاه با اصلاحات ارضی کـاشـت))!!

اگــرهـدف ايشـان حملـه به شــاه فقيـد ونـاســزا گفتـن بايشـان است؛ ازبـرنـامـه متـرقـی اصـلاحـات ارضـی نميـتواننـد اسـتفاده کنند. بـايـد يـک ابـزار ديـگر پيـدا کننـــد.

 جنـاب آقای دکترايـزدی چـرادولت ورژيم دلخـواه جنابعالی که با انقلاب اسلامی به ثمـررسيـد؛ نه تنهـا نتوانسـت اقتصـاد بيمار شـاه را(دراينمدت25سال) درمـان بخشـد؛ بلکـه بيـماری آنـراتشـديـدکـرد؟ دردهــات ايــران ازنظـــر اقتصـادی هميشـه فقـروکمبـوددرآمـدمطرح بوده اسـت؛ ولی فسـاد درروستاها؛ مـرکـزاجـرای قانـون اصلاحات ارضـی نبـود. ودرمقـابل؛ فسـاد درشـهرها بـوده وميبـاشـد. قطعـا" بنظـر آقای دکتـرايزدی8سـال جنگ ايران بـاعـراق کوچکتـريـن اثرمنفـی دربحرانـی شـدن بيماری اقتصاد کشـورنـداشت وحتـی بقـول زعمـای کشـورورهبـری کشـورايـن جنگ برای کشـوربرکـت داشت.!

 هنـگام شـروع برنامه اصلاحات ارضی برای هزينه های اجـرای قانون؛ اعتبـار نبـود. ازاواسـط1341امـکانات دولـت بهـتر شـد. برنامه های عمرانی اعتبارکافی پيـدانمودنـد وماکارمنـدان زودتروبهتـربحران ونارسائی اقتصادی رامتوجه ميشديم. برنامه های اجرائی وزارت کشاورزی آن قـدربالارفـت که ازداخل آن دووزارتخانه ديـگربنام وزارت اصلاحات  و وزارت منابع طبيـعی تشکيـل گرديد. بانک تعاون کشـاورزی وام دراختيـارهـزاران شـرکت تعاونـی گـذارد.

 شـايـد بـرخی ازجملـه آقای دکتـرايـزدی تصـورکننـدکه ايـن اعتبـارات از محـل وام دريافتـی ازآمـريـکاتاميـن ميشـد. در صـورتيـکه وام آمريـکا فقط بـرای خـريـد لـوازم ومهمـات وتجهيـزارتـش مصـرف ميشــد.

 اگـرآقـای دکتـرايـزدی ايـمان دارنـد که برنـامه اصلاحـات ارضـی شـوم و ويـرانـگر وام الفسـاداسـت وتمام گرفتاريهای اقتصادی وناهنجاريهای اجتماعی از اصـلاحات ارضـی است؛ خـودشان هنـگاميکه وزيـرکشــاورزی بود نـد ميتوانسـتند ام الفسـاد رابـاطل کنند و شـفابـخش جامعـه ايران شـوند. معلوم نيست چـرا ايـن فرصـت طـلائی را از دسـت دادند؟ درايـن موقـع کافی بود ولايت فقيه بـه دهقـانان اخطـار (فتـوا) ميــداد؛ ايـن اراضی راکه شـما از مالک خريداری کــرده ايـد؛ چـون معاملـه به زورانـجام شـده است ومالـک يعنی فروشـنده راضـی نبـود؛ معاملـه حـرام اسـت. اولاد شـما نيـزچون ازمعاملـه حــرام تغـذيه کرده اسـت؛ لـذاحـرام زاده به دنيـاخـواهنـدآمـد. لازم اسـت زميـن را فـورا" به صـاحب آن تحويـل بدهيـد. خودتان آقای دکترايـزدی نيزمثل سابـق به شـغل شـريف فرمانبـرداری (رعيـت) مشـغول شـويد. باايـن فتـوا بديهی اسـت بدون دردسـرنظام بهره برداری ارباب ورعيـتی (يعنی نظام قرون وسطی ودلخـواه آقای دکترايزدی) بـرقرار وفسـادريشـه کن ميشـدواقتصادبيمار؛ شفـای کامـل می يـافت وتمام گرفتـاريهای امـروزکشـوربرطرف ميشـدوسرمايــه ذخيـره مالکيـن چرخهای اقتصـادکشـوررابه حرکـت طبيعی در ميـاورد.!

درمـوقـع شـروع پيـاده کردن قانون اصلاحـات ارضی اکثـرمردم ميگفتنـد؛ شـروع کـردن ايـن برنـامه شـوخـی اسـت. حتـی به مجـريان بـرنامه هم متلـک ميگفتنــد. ملاحظـه ميفرمائيــد شـوخی نبـود. برنامـه نيـزبـدون سـروصــدا انجـام شـد و بـاتوجـه بايـنکه زور وقـدرت ولايـت فقيـــه بمـراتـب بيـش ازشـاه بـود؛ حتمـا" آقای دکترايـزدی ميتوانسـتندازآن فرصت طـلائـی اسـتفاده نمايــند.

 آقـای دکتـرايـزدی درمـوردمهاجـرت ده نشيـن هامرقوم ميـدارند: "کارگـران بيـکار و مازاد منطقـه روستانشيـن راهی شهرها شـدنــد وبه خيــل مصرف کننـدگان ...... کليـه مايحتـاج عمومی آنهاهم با الگوی بمراتب بـالاتراز امـکانـات.... به هـرتقـديرعرصـه به شهرنشيـنان تنـگ شـد؛ ناراضی های جامعـه شهـری به حـد اعـلارسيـد." بديـهی است مهاجرت پديـده ايست طبيـعی. ازاول خلقـت بعلل مختلف دراوايل بطـوردسته جمعی بعـدها انفرادی وياخانواده به مناطقی که امکان زيسـتن بهتـر ميباشــد؛مهاجـرت مينمايـند.چراشهرنشيـنهاازمهاجرت هزاران افغانی؛ پاکستانی و غيـره که غيرمجازبطورقاچاق درتهران وسايرشهرهای کشورمشغول کارهستند ؛ دلتنـگ وناراضـی نيسـتند؟ ولی بامهاجرت چندنفـرهموطن که برای امرارمعاش به شهـرهامهاجـرت کرده اند؛ ناراضـی ودلتنـگ هسـتند؟

  به نظرميرسـد ناراضی بودن شهرنشينان ساخته وپرداخته خود آقای دکترايزدی است درمـورداقامـت غيرمـجاز افغانـهادرنخسـت وزيری کميسيـون بود. بنـده هـم درآن کميسيـون شرکـت داشـتم. سازمان مربوطه اظهار ميکـرد کارگران افغانـی که درتهران اقامـت دارندوکارميکنند؛ قاچاق هستند وبايدازايران بروند. بعدازمذاکره وبحث زيـاد نتيـجه اين شـداگراين کارگران بروند؛چون کارگر ديگرنيست؛ صنعت ساختمـان سازی راکـد خواهـدشـد. بهتـراست رويـه گذشـته (يعنی اغماض و چشـم پوشـی)  ادامه داده شـود. نميـدانم پنـج مليـون کارگـريازارع که آقای دکترايـزدی ادعـامينمايـندبه شهـرهامهاجـرت کرده اند؛ آنمـوقـع کجابودنـد؟ مهاجرت دهقانان به شهرهاهميشه متداول بوده واين مهاجرت ادامه خواهـدداشـت. علـت اين مهاجرت اين است که دردهات هميشه بيکاری آشکاراوپنهان وجوددارد . زيـرايک دهقان که مثلا" 6 هکتارزمين دارد دراين زمين محـدوديک خانواده 6  ويـا 7 نفـری امرار معاش کرده وکارميکنند. طبعا" افراد اين خانواده سال به سال زيادتـر ميشـود ولـی منبـع درآمـد وام وامرامعاش در همان ميزان محدود ميمانـد؛  لذاافراد مازادخانواده برای تامين معاش ناچارندبرای جستجوی کارمهاجرت کننـد. بعـد از مکانيـزه شـدن زراعت  ونقصان نياز به نيروی کارگران ده نشين که زمين ندارند و جمعيت آنهم مثل دهقانان سال به سال زيادترميشود افراد زايدشان ناچارميشوند بـه شهرهـاوياهرکجاکه کارپيـداکردندمهاجـرت کننـد. اين مهاجرين همان مهاجرينی هسـتند که آقای دکترايزدی مرقوم فرموده اند ((براثراجرای برنامه اصلاحات ارضی ميليونهـا زارع به شهرهامهاجرت کرده اند. درصورتيکه اين مهاجرت به عللی کـه ذکـر شـد قبل ازاجرای اصلاحات ارضی بطورطبيعـی انجام ميشـد))

 يکـی ازاهـداف اصلاحـات ارضـی استفـاده ازنيـروی عظيـم دهـات بـرای ايـجادکـاروتوسعـه صنـايـع روسـتائی بوده است. ازبـرنامه های اصلاحـات فقـط الغـای نظـام بهره بـرداری ارباب ورعيـت و تشکيـل شرکتهای تعاونـی روسـتائی در سطـح مملکـت انجام شـدومتاسـفانه فرصـت انجام برنـامه هـای تکميـلی اصلاحـات ارضی ازقبيـل توسـعه صنايـع و خــدمـات روستـائی و برنـامه های کارگـرطلـب وعمليـات زيـربنائـی وغيره پيـدانشـد . ضرورت دارد يـاد آوری شـود؛ درسابق (نه چندان دور)  تعداد زارعين آمريکا 65 درصد جمعيت آمـريکا راتشکيـل ميـداد. اکنـون تعـداد زارعيـن به دو ونيـم تاسـه درصــد جمعيـت آمريـکا تقليـل پيـدانموده اسـت.  ولـی توليـدات کشاورزی نـه فقـط کـم نشـده بلکـه بطـورچشمگيـری زيـادتـرشـده اسـت.

 آقـای دکترايـزدی مرقـوم ميـدارنـد: ((درآمـد و گـذران کارگران شهـرنشيـن با زارعيـن ده نشيـن هم آهنـگ ومتعـادل بـود))!!

درايـن بخـش آقای دکتـرميخواهنـد ثابـت نمايـند کـه؛ نظـام بهـره بـرداری ارباب ورعيـت (يعنی نظام قرون وسطی) بهتـرين نظام برای کشوربود. ای کـاش درآمـدوگـذران وآزادی رعيــت نيزهم آهنـگ کارگران شهرنشيـن بـود. در اينصـورت  اصولا" احتيـاج باجرای برنامـه اصلاحات ارضـی نبــود. 

  • کـدام کارگـرشهـری برای کارفـرمابـدون دستمـزد ( بيگاری)  کارميکنــد؟
  • آيــا رعيـت ازسـوبسيـد ( کمکهای بلاعـوض ) دولـت اسـتفاده ميـکرد .؟
  • آيــارعيـت ازدرآمـد سـهم اربـاب ماننـدکارگـر؛ علاوه بردسـتمزدصـدی بيسـت دريـافت ميـکرد؟
  • آيـاکارگرمثـل بعضی رعايـادريک اطـاق باگوسفند ومـرغ وغيـره می خوابـد؟
  • آيـاازدواج کارگـربااجازه کارفرمـاانجام ميشـود؟
  • يـا کارگـرشـهری ماننـدرعيـت هرسـال به اربـاب وايـادی وی ( ازقبيـل مباشـروکـدخـداوغيـره) بعنـوان رسـومات به کارفرمـارشـوه ميدهـد ؟
  • يـارعيـت ماننـدکارگـرشـهری ازتمـام مـزايا ورفـاه شـهر( ماننـد بيـمه ووسايـل تحصيـل وورزش وتفريـح وغيـره) اسـتفاده ميـکرد و...؟

 آقـای دکترايـزدی درمـوردتوليـد نهـاد بوسيـله مالـک مرقـوم داشتـه انـد کـه خلاصـه آن بايـن شـرح اسـت: ((مالـک پس ازاحـداث قنات درمظهـر قنـات؛ قلعـه مناسـب ساخته ازکارگران مـازاد جمـع کرده و بآنهاسرمايه وزمين و و سـايل کارميـدهد واسـم يکـی ازفرزنـدانـش رابرايـن محـل ميـگذارد و بـديـن ترتيـب حسـن آبـاد متـولـدميشـود. و نهـاد توليـد کشـاورزی بـرای کشـورايـجاد ميشــود))

 آقـای دکتـرايزدی خودشان مهنـدس کشاورزی هستنـد وبخوبی ميداننـد بـرای آمـاده کـردن زميـن بايـر برای زراعت زحمـت طاقـت فرسا وکار وهزينـه و وقــت زيـادلازم اسـت که تمـام اين عمليات وايجاد شبکـه آبيـاری وهزينه بـرای آماده کـردن زميـن برای زراعت برعهـده رعيـت ميباشـد.  درحقيقت آماده کـردن اين حسـن آباد برای زراعـت؛ خيلی بيشـتر از هزينه احـداث قنات ميبـاشـد. درصورتيـکه رعيـت هيچگونـه حقوقـی دراين نهاد حسن آباد ندارد و مالـک هر موقـع بخواهـد؛ ميـتوانـدبايـک بهانـه رعيـت رابا رعـايای آن بـديـگری بفروشــد.

آقـای دکتـرايـزدی مرقـوم ميدارد :(( دردوران انقـلاب حرف مليـون درغريو جـوانان چپـگرای ازروسـتا آمده؛ گم ميشـد)) همچنين مينويسد: (( ستون فقرات انقلابيـون را هميـن مهاجريـن جوان روستائـی که حاشيه نشيـن شهرها شـده وبصـورت گروهی زندگی ميکردند؛ تشکيـل ميدادند)).

 بـرای مـن روشـن نيست که بالاخره ازنظرآقای دکتر؛ مهاجرت جوانان روستائی ونقـش مهم آنهـا دربه ثمـررسانـدن انقلاب خـوب بـود؛ يـابـد؟ اگرايشـان در جهـت انقـلاب فعاليـت ميـکردند؛ به جـای تنقيـد وشـوم و ويرانـگر ناميـدن برنـامه اصلاحـات ارضی بايسـتی به تجليل و تحسيـن آن ميپرداختنـد. زيـرا بـه زعـم ايشـان هميـن اصلاحـات ارضی بود که انقلاب راپايه گـذاری نمود. بعـلاوه اگـربرنامه اصلاحات ارضـی انجام نميشــد وده نشيـنان که بقول آقای دکتـر سـتون فقرات انقلابيـون راتشکيل ميـدادند درده باقـی می مانـدند؛ مسلما" بعـد ازانقـلاب اين گروه عظيـم ( به زعم آقای دکتر) با خفـت ارباب راازده بيرون ميـکردند وهـرگـزاورابه ده راه نميدادند. املاکشـان راماننـد املاک و کارخانجات صنـايـع درشهرهـا مصادره ميـکردند. درايـنصورت حالابرنـده مالکين هستند وحتمـا" بايـد شـاکر باشـند که برنامه اصلاحات ارضی قبل ازانقلاب انجام شده بود.

 آقـای دکتـرايزدی مرقـوم داشتـه اند: (( رضاشـاه که ميـراث خـورانقـلاب مشـروطيت شـد. باايـنکه باانتخـاب نمايندگـان مردم درمجلـس شورای ملـی شـاه شـد؛ ولی بعدازاسـتقرار در کرسی قدرت نامـردی کرد و تمام دستاوردهای مشـروطه خواهـان راپايمـال کـرد))!!

 کـاش آقـای دکتـرآن زمـان بودنـد (قبل ازرضا شاه فقيد) زندگی مـردم وشهرها رامی ديـدند. کـدام مشـروطـه؟ کـدام ارث؟ البته مجلس شورا بود وهيئت وزيران بـود؛ ولـی نشانـه ای ازمشـروطـه نبودکه لااقـل رضاشاه فقيد آنـرا لمس کرده وحفـظ کنـد. ايـران يـک کشـورملوک والطـوايفی بود. هرمنطقـه را يک خان يـا يـک سـردار و يـا يـک بيـک  يـا...... اداره ميـکرد و درهـرمحله شهرها يـک پيشـنماز بـودکه امـوردادگسـتری وازدواج وطـلاق وغيـره راانجام ميداد. رضـاشـاه باتمـام قـدرت امنيـت را در کشـور پايـدار کرد و جاده رابرای مشروطه صـاف کـرد. چـون مردم از مشـروطه غيـرازضـرر و زيـان وناراحتی چيـزی نـديـده بودند. بـه رضـاشـاه پنـاه آوردنـد زيرا لااقـل به امنيت رسيـده بودند. مـردم بااستفـاده اززيـربناهای فرهنگی واجتماعی واقتصادی که درزمان رضاشاه سـاختـه شـد؛ بتـدريـج آمادگـی  پيـدا نمودنـدکه روی پـای خـود بـاکمـک تحصيـلکرده هائی که رضـاشـاه به خارج فرسـتاد؛ به جـای کارشناسان خارجی درجهـت سازنـدگی ونظـم وامنيت ملـی قـدم بردارنـد. اگـردرآن زمان نبوديد لااقـل بتـاريـخ مراجعـه فرمائيـد و به بيـنيـدکه گمـرکات درگـرو وامی بـود کـه کشـورايـران ازخـارج قـرض ميـکرد. رضـاشـاه با افـزايش يک ريال به ماليـات قنـدوشـکر؛ راه آهـن سراسری ايران راکه هنـوزمورد استفاده ميباشد؛ احـداث نمـود.

 آقـای دکـترايـزدی ميـنويسـد: ((شـاه جاده صـاف کن مصادره های بعـد از انقـلاب گـرديـد.))

 آقـای دکتـرايـزدی نظرشـان اين است که ولايـت فقيـه و انقلابيـون وحکومت جمهـوری اسـلامی وتمام سردمـداران؛ دنبـاله روشـاه فقيـدشدند. يـک چنيـن ديـدی بـرای ولايـت فقيـه وحکومت جمهوری اسلامی ناراحت کننده است. اگـر آنهـا بـداننـد جاده  را شـاه فقيـدصاف کرده است؛ هرگـزبه آن جاده قدم نميگذارند بعـلاوه آن قـدرتـی که ولايـت فقيـه دارد؛ احتيـاج به صاف کردن جاده نيست. [2]

 قطعـا" آقـای دکتـرايـزدی بـدون دقـت  ( درمـورد فقـه واصول وولايت فقيـه و مطالعـه کتابهـای آيـت الله واساسنامه جمهوری اسلامی وغيره)  برای پيـروزی انقـلاب فعاليـت نکـرده انـد؛ بلکـه باقبـول ولايـت فقيـه وهدفهـا واساسنامه جمهوری اسلامی ايـران؛ پسـت کشـاورزی راقبـول کرده انـد؛ دراين صـورت انتقـاد بـه مصـادره امـوال مـردم نميـتواند بــاقبـول مسئـوليـت ومقـام؛ تضــاد داشـته بـاشــد.

 آقـای دکتـرايـزدی تصـاحب امـوال درجمهـوری اسـلامی ايـران؛ بــدون اطـلاع مالـک؛ بـدون پـرداخـت قيـمت امـوال و بـدون انـجام تشـريفـات انتقـال امـوال ويـاسـند درمحاضـررسـمی صورت ميـگيرد. دولـت ايـن را يـا مـی فروشـد ويـا به نهـادهـا ميـدهد. ايـن اقـدام رامصـادره ميـگويند.

 دراجـرای اصـلاحات ارضـی؛ مالـک درمحضـراسـنادرسـمی حاضرميشـد واســنادانتقـال راامضــا ميکـردوقيـمت زميـن را دريافـت ميـداشت. واگـر اعتـراض به قيمـت زميـن داشـت؛ حـق داشـت که درکميسـيونی که برای هميـن امـرتشـکيـل ميـگرديـد؛ مطـرح نمايـد. بنـابه تعاريـف اقتصـادی ايـن اقـدام؛ معـاملـه ناميـده ميشـود. شـماچگونـه معاملـه  و مصـادره را بـرابـرميـدانيــد.؟

 بـرنـامه اصـلاحـات ارضـی خـوب ويا بـد طبـق قانـون درکشـوراجرا شــده وبه ســودکشـورومـالـک ورعيـت تمـام شـده اسـت وچهل سال ازاجـرای بـرنامه گـذشـته است؛ وبـرگشـت نـدارد. آقـای دکـترايـزدی ميـتوانسـتند عـوض انتقـاد عمـل کننـد و برنـامه اصلاحات ارضی رابرگشت دهنــد وبرنـامه قـرون وسـطی راتجـديـد کننـد؛ ولـی نکردنـد. بـا ايـن بـرنامـه اصلاحـات ارضـی به تـاريخ سـپرده شـده اسـت وتاريـخ ونسل آيـنده قضـاوت خـواهـدکـرد.»

 کـوتاه شــده ازنوشـت؛ مهندس منوچهرخلخالی معاون پيشين وزارت کشاورزی ومجری نخستين مرحلـه اصلاحـات ارضی درآذربايـجان.

 ح- منصوری


 

1- نه تنها مالکين مخالفت ميورزيدند بلکه ملای ده و افرادی که وابستگيشان محرز بود مانع از اين کار ميشدند. وقتی من در خدمت نظام بودم سال 1347-1346  کلاس درس برای فرزندان روستائيان ترتيب دادم که عصر ها بعد از کار رسمی پادگان تشکيل ميشد افرادی که با ملايان نزديک بودند و مسجد و منبر را به ميهن پرستی ترجيح ميدادند مانع کار بودند. همه سفارش نامه مياوردند که به کار های شخصی خود سرو سامان بدهند من سفارش نامه آوردم و از فرمانده پادگان درخواست کردم دستور بدهند مزاحمين کلاس درس پارسی دخالتی در کار من نکنند بعد از 11 ماه تلاش روزی که 14 نفر از سربازان دوره خدمتشان تمام شده بود و ميرفتند که به روستای خود برگردند؛ دسته جمعی نامه ای مبنی بر سپاسگزاری و قدر دانی برای من نوشته بودند که از سواد و اراده خودشان بود. آنروز ضمن اينکه روز شادی مرخصی از خدمت نظام بود روزی هم بود که اشک های فراوان ريخته شد. سربازان نميخواستند از آموزگار پارسی خود جدا شوند. بعد ها از يکی از اين فرزندان روستائی نامه ای دريافت کردم که اشکی مجدد بر چهره ام گذاشته که هنوز پاک نشده؛ او نوشته بود: "دلم ميخواست ده ما بجای ارباب شما را داشت، شما همه ما دهاتی ها را باسواد ميکرديد که آزاد شويم"   آراستار –ح-ک

2- بخاطر آوريد آن زمانی را که دانشگاه تاسيس شد و خيابان های اطراف آن ساخته شد همين حضرات آيات عظام فتوا داده بودند که رضا شاه اين ها زمين های غصبی مردم را تبديل به خيابان و دانشگاه کرده و اين عبور از اين زمين ها گناه دارد. امروز در همان خيابان ها و داخل دانشگاه نماز جمعه بر پا ميکنند.... آراستار –ح-ک

 
 
 
 
Directory of Related Links

Iranian Alliance | 200 Years of History | Did you know? | Political Comments | Islam & Iran | Contact Us | Other Links |
© Copyright 2001- 2024 designed by Direcconnect